ماموریت و موهبت خدایی
سلام دردونه
دلبند مامان از اول شهریور شیرتو کم کردم و فقط مواقع بی حوصله گیت و خواب شیرت میدم . اما از 20 شهریور به اینور خواستم یه هویی شیر رو ازت بگیرم اما دلم نیومد و هر روز بغض میکردم و به چشمای منتظر تو نگاه میکردم و گریه می افتادم.
خلاصه از 24 شهریور یه شبه دیگه بهت شیر ندادم و خدارو هزاران بار شکر که راحت از شیر افتادی و منم مشکلی نداشتم فقط کمی افسرده شدم و هنوز دلم میخواد بغلت کنم و گرمی دهنت رو حس کنم...
ان شالله خدای مهربون این شیردهی رو از من قبول کنه و تنت رو همیشه سلامت نگه داره
مامانی من تمام تلاشم رو کردم که خوب و کافی و پاک و مطهر این وظیفه رو انجام بدم امیدوارم خدا قبول کنه. دلبندم میبوسمت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی